-
یلدا ۸۶
پنجشنبه 29 آذرماه سال 1386 00:39
.امروز ظهر دیدمش ( می دزدمت واسه همیشه )مهربون. sms سایتم بماند که اصلا انتظار همچین بر خوردی ازش نداشتم ، به قول خودش شیطنت و اشتباه .19 مهرم که تموم شد رفت پی کارش . برداشت غلط دیگران که خواسته حس منو بدونه که چی میگم .21 اذرسر کوچه وتعهد گرففتن و تحقیر دیگران و کابوس شبانه .... اولین برف امسالم امد. یه شب قبل شب...
-
ع ـ د
جمعه 6 مهرماه سال 1386 01:01
این بار تصمیم خودمو گرفتم میخوام حتما مطرح کنم؛نمی خوام دیگه تو دلم بمونه. به خودم قول دادم که تو این مدت حتما بازگو کنم .دیگه از خودم خسته شدم ؛ میدونم خدا خواسته و حکمت خودش بوده و خیلی وقتا بنده ی بدی بودم و ناسپاسی کردم به درگاهش که چرا ... ولی بازم زودی پشیمون شدم از کارم و از خدای مهربونم بخشش خواستم . به خودت...
-
مسافر مهتاب
یکشنبه 21 مردادماه سال 1386 13:46
نازنینم ، ای شب پر ستاره ، ای کسی که نگاهت پر از امید به آیندس ، بابت این همه مهربونی که در حقم کردی ممنونم ، خیلی گلی که همیشه نگرانی که شرایط خوب باشه .خیلی دوست داشتم که می تونستم حرف دلمو راحت بگم بدون هیچ مانعی ولی ...ولی بازم ته دلم نگرانم که نکنه چیزی رو که دارم و بهش دلبستم موقتیه وزودی تموم شه . دلبستن خیلی...
-
فرشته بیکار
سهشنبه 2 مردادماه سال 1386 00:22
فرشته بیکار روزی مردی خواب عجیبی دید. او دید که پیش فرشته هاست و به کار های آنها نگاه می کند . هنگام ورود ، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه ها ئی را که توسط پیک ها از زمین می رسند ، باز می کنند ، و آنها را داخل جعبه می گذارند . مرد از فرشته ای پرسید : شماچکار می کنید ؟فرشته در حالی که...
-
رد پا
جمعه 29 دیماه سال 1385 00:48
ان گاه که عاشقانه خواستم باورت داشته باشم بر این باورم ایمان اوردم که تو هم به مانند دیگری چوبی خشکیده ی سرد و بی تفاوت در برابر زندگی هستی پس من هم به مانند دیگری دلی مهربان و دروغین را برایت به ارمغان دارم باشد که با این دروغ ها و نیرنگ ها در دل تو جا پای دیگری یابم ... ******** *****************...
-
۳ تا ارزو
سهشنبه 21 آذرماه سال 1385 22:16
باز دل شکستن و راحت از کنارش گذشتن و خیلی اگه وجدان درد بگیری که چرا دل شکوندی با یه عذر خواهی کوچولو تموم می کنی و فکر می کنی که دلشو بدست اوردی ...وای از ما ادما که دل شکستنو خوبی بلدیم ( ش همشهری خوبم و ز).دل شکستن راحته ولی دل کسی رو بدست اوردن .... بعد مدتها غیبت برگشتم و دلیلیم واسه غیبتم ندارم . خیلی چیزا...
-
ممنونم ا ز همتون
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1385 20:02
سلام به همه ی دوستای خوبم ... مرسی از دعاهاتون،از دلگرمی هاتون ، از امید داد ناتون ، به یکی از هدفام رسیدم البته اول از همه به لطف خدای مهربونمون بعد شم انرژی مثبت اطرافیا نم …ایمان د ارم هر کاری که با نیت پاک شروع بشه اخر و عاقبت خوبی در انتظار داره … اطمینان پیدا کردم که شرط موفقیت در هر کاری تو سه کلمه خلاصه شده:...
-
تغییر تحول ما ادما
جمعه 10 شهریورماه سال 1385 00:46
خصلت ما ادماست که تو بعضی از مراحل زندگی تغییر می کنیم حالا هر کدوم به نوعی . یکی ازدواج می کنه تغییر می کنه ، یکی شغلی پیدا می کنه و اون یکی تو یه کاری موفق می شه و... این تغییر تو هر کدوم یه جوریه ، بعضی از ما ادما تا تقی به توقی می خوره بلافاصله همه چیزو فراموش می کنیم حتی خودمونو دیگه ادم دیروزی نیستیم ، طرز...
-
ایمیل یک دوست
شنبه 28 مردادماه سال 1385 22:07
Salam Omadam behet begam ke on shab tebeghe mamol khodet harfatoo zadii va nakhasti ke harfaye manam beshnavii…yanii aslan forsat nadadii . Hamishe har chi ke too gofti dorost bode ;hamishe manteghii boodi : hichvaght bi adabii nakardii … Vali man : na dark daram ; na vase kasii arzesh ghayel misham va na midonam ki...
-
اری چشمهای تو چیز دیگریست
یکشنبه 25 تیرماه سال 1385 00:21
هر روز تنگ غروب که پا به پای امواج دریا کنار ساحل قدم بر می دارم و در ابی زلال و ناب غرق می شوم . هر شب وقتی که حتی گنجشکها هم با لالایی مادرانشان به خواب رفته اند ،با شمردن ستاره های چشمک زن به انتهای ابی اسمان می رسم ، حتی وقتی سو سوی ستاره ای کوچک مرا از خیال اینکه همه را شمرده ام بیرون می اورد . عصر های جمعه وقتی...
-
چطور دلت امد؟
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1385 15:35
کاشکی می تونستم که کاری انجام بدم ولی هیچی از دستم بر نمی اد . اخه چرا ؟عزیزترینت رو ببینی که به چیزی احتیاج داره ولی نتونی براش تهیه کنی .. خدای مهربون چرا این دنیا این طوریه .. چرا اونی که می تونه کمک کنه کاری انجام نمیده . مگه ما چقدر زنده می مونیم واسه همدیگه این چه رسمیه که بیشتر اونایی که دارن حاضر نیستن به کسی...
-
فعلا ...
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1385 13:53
تا یه مدت دیگه ( شاید طولانی شایدم...) نیستم. ولی همیشه به فکر دوستای خوبم هستم و از خدا براتون بهترینارو ارزومی کنم وامیدوارم که هیچکدومتون غمی نداشته باشید و به اون چه که می خوایید برسید ... ولی یه خواهش ازتون دارم اونم اینه که تورو خدا از ته دل واسم دعا کنید و از خدا بخوایید که خدا خودش بخواد چون دست اونه ... فعلا...
-
راز رسیدن
شنبه 19 فروردینماه سال 1385 22:52
لیلی زیر درخت انار نشست درخت انار عاشق شد . گل داد ؛ سرخ سرخ گلها انار شد ؛ داغ داغ . هر اناری هزار تا دانه داشت دانه ها عاشق بودند ؛ دانه ها توی انار جا نمی شدند انار کوچک بود . دانه ها ترکیدند . انار ترک بر داشت . خون انار روی دست لیلی چکید لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید . مجنون به لیلی اش رسید خدا گفت : راز...
-
انسان!!!
پنجشنبه 10 فروردینماه سال 1385 00:54
خدا گفت زمین سردش است . چه کسی می تواند زمین را گرم کند ؟ لیلی گفت من ! خدا شعله ای به او داد . لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت ، سینه اش اتش گرفت . خدا لبخند زد لیلی هم خدا گفت : شعله را خرج کن . زمینم را به اتش بکش لیلی خودش را به اتش کشید . خدا سوختنش را تماشا کرد لیلی گر می گرفت . خدا حظ می کرد لیلی می ترسید اتش...
-
سال نو مبارک باشه
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1385 23:19
سال نو همگی مبارک باشه . امیدوارم که سال 85 سال پر خیر و برکتی باشه و سالی مملو از عشق و شادی و موفقیت باشه واسه هر کی که دوسش دارید باشه و امیدوارم که سالی باشه که همه با هم مهربون باشن و دنیا رو اون جور که هستش ببینیم ... سال 84 هم سپری شد ... با تموم خاطرات تلخ و شیرینش .. البته واسه من... همش خونه بمونی که به هدفت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 اسفندماه سال 1384 12:32
http://www.bloodyfingermail.com/message.php http://mga.ir/top/1sh.swf
-
همراز
جمعه 12 اسفندماه سال 1384 18:43
ادم بعضی اوقات می خواد کاری انجام بده و یا اینکه کسی رو در جریان موضوعی قرار بده و یا اینکه حداقل با هاش دردودل کنه و ازش راهنمایی بخواد .. کلی با خودش کلنجار می ره جریانو بهش بگه یا نه .. اخرش با هر جون کندنی که هستش دل رو به دریا میده و از سیر تا پیاز موضوع رو واسش توضیح می ده که این جور شد و اون جور شد و این طوری...
-
همسفر همراه
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1384 23:36
قدم تو یه راه جدید گذاشتم بدون هیچ تجربه ای ، خیلی با خودم کلنجار رفتم که می تونم شروع کنم یا نه ؟ ... اصلا فکر نمی کردم یه روزی شروع کنم . ولی بعضی حرفا باعث دل گرمی می شه ، یا شایدم باعث اعتماد ..خدای مهربون بهم کمک کن که راهمو درست ادامه بدم ویه روزی خدای نکرده پشیمون نباشم .. بهم قول داده کمکم می کنه. خدای بزرگ...
-
زندگی
جمعه 14 بهمنماه سال 1384 01:51
وقت کردی اینو یه نگا بنداز قشنگه !!! http://thegoodnessoflife.com/
-
ساز سفر
جمعه 7 بهمنماه سال 1384 01:06
چشمانمان را بر گذر قاصدکها باز کنیم که زمان ساز سفر می زند... دست به دست هم دهیم دلهایمان را یکی کنیم بی هیچ پاداشی حراج محبت کنیم باور کنیم ... که همه خاطره ایم... دیر یا زود همه رهگذر قافله ایم خدای خوبم ازت می خوام که کارش درس بشه و زودتر به هدفش برسه .منم سعی خودمو می کنم که کارمو درست انجام بدم که نتیجه ی مثبت...
-
ستاره شب
جمعه 30 دیماه سال 1384 23:52
تنها بودنت را با من قسمت کن ، که من نیز در تنهایی ام جایی برابی تو خالی گذاشته ام ! ستاره ی شبهای تنهایی ام! رو شناییت را برای من نگه دار که با روشنی تو به راه خویش ادامه می دهم . و بزرگی ات را باور کن که تنها بزرگی توست که وادارم کرده تکیه گاهم باشی ! و به یاد بیاور که کوچکترینی بود که بزرگی ات را باور کند و برایش...
-
؛نیما یوشیج ؛
یکشنبه 25 دیماه سال 1384 19:25
خداوندا خداوندا!! تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه زجری میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزد همه گویند : عجب این طفل خندان است !! عجب این طفل شکران است !! ولی یاران نمیدانند که من دریایی از دردم به ظاهر که چه میخندم ولی اندر سکوتم تلخ ، می...
-
اوج عبودیت
چهارشنبه 21 دیماه سال 1384 01:29
روز پیوند مهر خداوند با انسان و روز اوج عبودیت مخلوق در پیشگاه خداوند در عید قربان بر تمامی بندگان خدا مبارک باد به امید کعبه رفتم ، به حرم رهم ندادند که برون در چه کردی که درون کعبه ایی؟
-
شازده کوچولو
یکشنبه 18 دیماه سال 1384 08:45
شازده کوچولو یه موجود خیلی کوچولو که از یه سیاره ی خیلی دور امده بود با یه شال طلایی دور گردنش... شازده کوچولو با لحنی بغض الود گفت : گلها موجودات ضعیفی اند . بی ازارند و می خواهند هر طور شده به خودشان قوت قلب بدهند . با ان خارها می خواهند خودشان را وحشتناک نشان بدهند. اگر کسی گلی را دوست داشته باشد که در میلیونها...
-
امید سپید
دوشنبه 12 دیماه سال 1384 23:35
نمی دانم اگر روزی او را نبینم و یا روزی چند مرتبه نبوسمش ایا زنده می مانم نمی دانم که ایا می دانی که در دنیا یکی است و قدرش رابدان و به او بگو عاشقتم دوستت دارم ...عین تشنگی عطر گیلاس .. عین وسعت شبوها ... مثل خود عشق میستایمت: چونان دریای ابی می بویمت : بسان گل یاس میرقصانمت در یاد چون شکوفه سیبی در اغوش باد ای امید...
-
به همین سادگی
جمعه 9 دیماه سال 1384 23:58
خدا هم ادما رو افریده هم فرشته ها رو . به جفتشونم دل داده. دل نه به اون معنا که فقط تالاپ تولوپ می کنه.دل به معنی جای عشق، محل نگهداری دوست داشتنی ها.. با یه تفاوت خیلی بزرگ !!! دل فرشته ها رو خودش از هر چیزی که دوست داشته باشه پر می کنه. همه رو مثل همدیگه.اما ادما رو می گه هر جوری که دوست دارید پرش کنید. دیگه اینطوری...
-
یلدا
دوشنبه 28 آذرماه سال 1384 23:34
پاییز ، مزرعه زردی گندم زار مترسک می دانست تا او باشد کلاغ ها از گرسنگی می میرند فردایش مترسک خود را کشته بود او تازه کلاغ ها را فهمیده بود... چیزی به پاییز نمونده که تموم شه فقط دو روز دیگه ...پس فردا شبم که شب یلداس ، طولانی ترین شب سال .. امروز که رفتم بیرون قیامت بوداز همین الان همه مشغول تدارک شب یلدا هستن طبق...
-
۱-۲-۳..
یکشنبه 13 آذرماه سال 1384 00:31
365 روز 1-2-3-4......تموم شد بازم پشت سر هم میاد و میره تا چشم به هم میذاری انگار همین دیروز بودکه رفتم مدرسه ... مامانم میگه غروب بوده اونم غروب پاییز . میگن هر ارزویی که روز تولدت از خدا بخوای بر اورده میشه .چی میخوام من؟ چیز زیادی نیست . هوا میخوام بارون میخوام . عشق میخوام... ولی نه خدا کنه سارا دیگه غمی نداشته...
-
خوشبختی...
دوشنبه 30 آبانماه سال 1384 00:52
تا حالا شده به واژه ی خوشبختی فکر کنی! نمیدونم وقتی بزرگترا بهمون می گن خوشبخت بشی منظورشون چیه ؟خوشبختی رو تو چی میبینن و تو چی خلاصه کردن؟ خوشبختی... هر کی خوشبختی رو از دید خودش نگا میکنه.یکی پول ، ماشین ، خونه، تحصیلات ، بچه ی خوب ،نیت خوب داشتن، و...که هیچکدومشون بد نیستن و هر کدوم میتونه مکمل خوشبختی باشه من که...
-
نامه ی خدا
یکشنبه 22 آبانماه سال 1384 23:02
صبح که امتحان داشتم ساعت 30/7 زدم بیرون و تا ظهر طول کشید.عصریم که خسته بودم گرفتم خوابیدم ولی چه خوابی !!! کاشکی اصلا نمی خوابیدم ، یه خواب بد، از بدم بدتر . تو خوابم یه مرده بود که خیلی دوست داشتنی بود ، نمی دونم کی بود اصلا یادم نمی یاد، فقط می دونم که می شناختمش ولی همون مرد خوبه بهم نارو زد. یه جایی بودم که کلی...