یلدا ۸۶

.امروز ظهر دیدمش ( می دزدمت واسه همیشه )مهربون.sms  سایتم بماند که اصلا انتظار همچین بر خوردی ازش نداشتم ، به قول خودش شیطنت و اشتباه .19 مهرم که تموم شد رفت پی کارش . برداشت غلط دیگران که خواسته حس منو بدونه که چی میگم .21 اذرسر کوچه وتعهد گرففتن و تحقیر دیگران و کابوس شبانه ....

اولین برف امسالم امد. یه شب قبل شب یلدا عید قربان و شب یلدا و فال حافظ....

 

                                 

من خورشید را می ستایم

 

به خاطر بزرگواری بی حدش

 

که شب هنگام نا پدید می شود

 

تا ماه فراموش کند حقیقت تلخی را

 

که از او نور می گیرد .

 

ع ـ د

 این بار تصمیم خودمو گرفتم میخوام حتما مطرح کنم؛نمی خوام دیگه تو دلم بمونه. به خودم قول دادم که تو این مدت حتما بازگو کنم .دیگه از خودم خسته شدم ؛ میدونم خدا خواسته و حکمت خودش بوده و خیلی وقتا بنده ی بدی بودم و ناسپاسی کردم به درگاهش که چرا ...  ولی بازم زودی پشیمون شدم از کارم و از خدای مهربونم بخشش خواستم .

به خودت توکل می کنم خدای بزرگم و تو اگه صلاح بدونی می شه

وقتی خدا بهت می گه :  ٌباشه ٌچیزی رو که می خوای بهت می ده ؛ وقتی بهت می گه ٌصبر کن ٌ چیز بهتری بهت می ده و وقتی بهت می گه ٌنهٌ داره بهترینهارو برات آماده می کنه.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مسافر مهتاب

نازنینم ، ای شب پر ستاره ، ای کسی که نگاهت پر از امید به آیندس ، بابت این همه مهربونی که در حقم کردی ممنونم ، خیلی گلی که همیشه نگرانی که شرایط خوب باشه .خیلی دوست داشتم که می تونستم حرف دلمو راحت بگم بدون هیچ مانعی ولی ...ولی بازم ته دلم نگرانم که نکنه چیزی رو که دارم و بهش دلبستم موقتیه  وزودی تموم شه . دلبستن خیلی آروم و بی سرو صدا می یاد بدون اینکه حتی خودتم بفهمی ...

 گل مهتابم سفر بدون خطری داشته باشی و بهتم خیلی خوش بگذره ...

 

 

                          

هی مسافر مهتاب ...

در رویای بی نوازش انگشتانت ...

رو به آسمان

             ستاره ... ماه ...

در شمارش رویای ستارگان ...

                               میان سر انگشت سرودن ...

گهگاه فاصله ای است ...

                               که باران بی امان ترانه اش می خوانند

سرود شکسته را ...

                            ترانه کن...

                                                      نازنین ...

 

فرشته بیکار

فرشته بیکار

روزی مردی خواب عجیبی دید. او دید که پیش فرشته هاست و به کار های آنها نگاه می کند . هنگام ورود ، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه ها ئی را که توسط پیک ها از زمین می رسند ، باز می کنند ، و آنها را داخل جعبه می گذارند . مرد از فرشته ای پرسید : شماچکار می کنید ؟فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد ، گفت : این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضا های مردم از خداوند را تحویل می گیریم . مرد کمی جلوتر رفت ، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هائی به زمین می فرستند . مرد پرسید : شما ها چکار می کنید ؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت : این جا بخش ارسال است ، ما الطاف و رحمت های خداوندی را برای بندگان می فرستیم . مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته ای بیکار نشسته است مرد با تعجب از فرشته پرسید : شما چرا بیکارید ؟ فرشته جواب داد : این جا بخش تصدیق جواب است . مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند . مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب بفرستند ؟ فرشته پاسخ داد : بسیار ساده ، فقط کافی است بگویند : خدایا شکر

رد پا

ان گاه که عاشقانه خواستم باورت داشته باشم

 بر این باورم ایمان اوردم که تو هم به مانند دیگری چوبی خشکیده ی سرد و بی تفاوت در برابر زندگی هستی

پس من هم به مانند دیگری دلی مهربان و دروغین را برایت به ارمغان دارم

 باشد که با این  دروغ ها و نیرنگ ها در دل تو جا پای دیگری یابم ...

                                                                    ******** *****************

                                                                     ***********************

                                                                             ****************

                                                                               *************

                                                                                 **********

ایمان عزیز دوست خوب و مهربونم برات ارزوی خوشبختی می کنم و از یگانه حامی ستاره های عاشق می خوام که بهترین لحظات رو در کنار فرشته ی خوبی هات داشته باشی و اسمون دلتون همیشه ابی بمونه...

 

 

 

 

 

۳ تا ارزو

باز دل شکستن و راحت از کنارش گذشتن و خیلی اگه وجدان درد بگیری که چرا دل شکوندی با یه عذر خواهی کوچولو تموم می کنی و فکر می کنی که دلشو بدست اوردی ...وای از ما ادما که دل شکستنو خوبی بلدیم ( ش همشهری خوبم و ز).دل شکستن راحته ولی دل کسی رو بدست اوردن ....

بعد مدتها غیبت برگشتم و دلیلیم واسه غیبتم ندارم . خیلی چیزا میخواستم تو خونه ی دلم بنویسم ولی هر بار بی هیچ دلیلی نمینوشتم ... ازت عذر می خوام اوج عمیق عزیزم ، سعی می کنم از این به بعد بیشتر بهت سر بزنم و بنویسم.از دوستای خوبمم ممنونم که همیشه لطف داشتن علل خصوص داداشی خوبم سینا.

خوب و بد میگذره . شیرینی خوردن سر کلاس و تو ذوق زدن بعضیا ....

اگه یه وقت توی جای تاریک و تنگ قرار گرفتی که  دیوارش قرمزه واز دیوارش خون می ریزه نترسی چون اون موقع توی دل منی.فقط یه sms  بود یا حرف دلش ؟ موندم چرا نمیتونم یه تصمیم جدی بگیرم ...

این مدتم که دوران انتخابات شوراهای شهره و با کلی کاندیدا و عجب منظره ی زشتی واسه شهرامون درست کردند .مثلا یکی از شعارای خود همین نامزدا زیبا سازی شهره در صورتی که خودشون یه وضع فجیعی واسه کوچه و خیابونا درست کردند .امیدوارم همگی موفق باشند...

الان داشتم به این فکر می کردم یه چراغ جادو  بهمون بدن ویا اینکه یه فرشته مهربون بیاد و بگه سه تا ارزو بگو که بر اورده کنم ، کدومارو بگم . فقط 1، 2، 3 ؟؟؟؟

 

خیلی خوب می شد اگه از این چراغ جادوا داشتیم که ارزوامونو زودی بر اورده می کرد.

من از خدا خیلی ممنونم چون تو هر مقطعی حالا دیر یا زود به ارزوم رسوندتم ،و همونطور که  جبران خلیل جبران میگه : ( خدا هرگز دوست ندارد که انسان روی زمین غم زده و تیره بخت به سر ببرد. ).

شما هم اگه دوست داشتید  3 تا از ارزوهاتونو بگیید شاید یه روزی همون فرشته مهربونه امد . بذار اون موقع امادگی داشته باشید . ارزوهای خودمم ...... پست بعدی میگم !!!!

۱.....

۲.....

۳.....