این بار تصمیم خودمو گرفتم میخوام حتما مطرح کنم؛نمی خوام دیگه تو دلم بمونه. به خودم قول دادم که تو این مدت حتما بازگو کنم .دیگه از خودم خسته شدم ؛ میدونم خدا خواسته و حکمت خودش بوده و خیلی وقتا بنده ی بدی بودم و ناسپاسی کردم به درگاهش که چرا ... ولی بازم زودی پشیمون شدم از کارم و از خدای مهربونم بخشش خواستم .
به خودت توکل می کنم خدای بزرگم و تو اگه صلاح بدونی می شه
وقتی خدا بهت می گه : ٌباشه ٌچیزی رو که می خوای بهت می ده ؛ وقتی بهت می گه ٌصبر کن ٌ چیز بهتری بهت می ده و وقتی بهت می گه ٌنهٌ داره بهترینهارو برات آماده می کنه.
عیدت مبارک عزیزم !
سلام یه دونه
خوبی گلم؟ ایندفعه منتظر یه پست توپ ازت می مونم
دیدی خدا چقدر دوست داشت و داره؟
خیلیییییی گلی
سلام
خدا توکل کنندگان را دوست دارد.
اما وفتی توکل می کنی حواست باشه با همه وجودت توکل کنی.نه فقط با زبان
موفق باشی
سلام شکوه جون
قبلنا فعال تر بودیا !!!
من آپم ...
روزگاری من نیز در اندیشه هایم میروئیدم و سلام میدادم به سحرگاهان هزار بار با یاد او تنها هستی ام جلوه می یافت رنگ و رونقی دیگر....روزگارانی نه چندان دور و نه آن قدرها نزدیک چیزی شاید میان فواصل لحظات بیاد ماندنی و جاودانه ی بودن و چه خوب بود لحظه ی رویش از دل خاک هستی و سبز شدن و در نگاه تو سایه افکندن به خزان نمی اندیشیدم و به فصل جدائی و رفتن و دل کندن روزگاری من نیز سبز بودم روزگاری میان دم و باز دم نفسهای او.....اینک اما شادی از خانه ی کوچک دل پر کشیده به آسمانی که دیگر نه از آن من است و نه از آن کبوترهای شکسته بال...
و کسی در باران دو چشم پر ابرم شاید بروید شاید نهالی دیگر بکارد نهال عشق نهال آشتی و دوستی
سلام عزیزم
امروز دوباره برگشتم
مطلب جالبی نوشتی، درست مثل وبلاگت.
حتما بهم سر بزن
نظر هم یادت نره
اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن
به امید روزی که آقام بیاد...
ایییییییییییی ول بابا ترکوندی هاااااااااااااااااااااااا
سلام شکوه جونم ... چطوری ؟ خبری ازت نیست ؟ خوش میگذره ؟
خیلی جمله ی قشنگی بود ...