راز رسیدن

 لیلی زیر درخت انار نشست

درخت انار عاشق شد . گل داد ؛ سرخ سرخ

گلها انار شد ؛ داغ داغ . هر اناری هزار تا دانه داشت

دانه ها عاشق بودند ؛ دانه ها توی انار جا نمی شدند

انار کوچک بود . دانه ها ترکیدند . انار ترک بر داشت .

خون انار روی دست لیلی چکید

لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید . مجنون به لیلی اش رسید

 

خدا گفت : راز رسیدن فقط همین است

 

کافی است انار دلت ترک بخورد.

 

                           

نظرات 12 + ارسال نظر
آدینه بوک شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 ب.ظ http://www.adinehbook.com

سلام. به فروشگاه اینترنتی کتاب و CD آدینه بوک با تحویل رایگان هم سر بزنید.

سامناک شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:13 ب.ظ http://samnak.blogsky.com

سلام
کارتون واقعا هنرمندانه ست.

ا ی د ا شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:32 ب.ظ http://ayda16.blogsky.com

سلام شکوه جونم. اما اگه لیلی انار ترک خوردرو نچید چی؟
اونم مشکنه. خورد میشه. برام دعا کن.

سفرکرده یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:10 ق.ظ http://safarkarde.blogsky.com

انار دلم ؟ و ای کاش روزی ..... ای کاش
دلت دریا

مریم یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:28 ق.ظ http://www.sherveh.persianblog.com

آفتابی یکدست.
سار ها آمده اند.
تازه لادن ها پیدا شده اند.
من اناری را، میکنم دانه، به دل می گویم:
خوب بود این مردم، دانه های دلشان پیدا بود.
..سلام سال نو مبارک شکوه عزیز.
شاد باشی

تیام یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 06:47 ق.ظ

سلام خوبی؟
امیدوارم دلت همیشه ترک خورده باشه البته انارش نه خودش ..... تشکر که سر زدی خوشحال شدم .. کوچولو
شادزی....

پسر نیمه شب یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ب.ظ http://midnightboy.blogsky.com

ممنونم از اینکه به من سر زدی

پسر نیمه شب یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:25 ب.ظ http://midnightboy.blogsky.com

یه آدرس ایمیل بده تا برای شما کد عبورتون رو و نام کار بری شما رو ارسال کنم

دانیال دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:16 ق.ظ http://zendooni.blogsky.com

مل به این میهمان آشیان دادیم و دل.اکنون با ما می زید. بگذار هرچه می خواهد بماند!
امسال سال خوبی خواهد بود. یقین دارم...
و تو نیز دوستی خوب!
یقین دارم...

سینا دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:20 ق.ظ http://bon1.blogsky.com

سلام شکوه جون
مرسی که تو تولدم شرکت کردی آبجی
ام شاالله تولدت جبران کنیم
میدونی چرا گیر دادم به چشماش ؟
چون راز رسیدن فقط همین است...
یا حق

دیوونه خودتی دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ب.ظ http://divoonekhodeti.blogsky.com

هیچ کس تنهایی ام را حس نکرد
وسعت حیرانی ام را حس نکرد
در میان خنده های تلخ من
دیده بارانیم را حس نکرد
انکه با اغاز من مانوس بود
لحظه پایانیم را حس نکرد
اگر میخواهی آرام بشوی دردهایت را نزد گلها بازگو کن

سینا سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:35 ق.ظ http://bon1.blogsky.com

سلام شکوه جون
دیدی اشتباه کردی آبجی
بابا این مانیا خواهرمه همونی که من رو با وبلاگ نویسی آشنا کرده
این نوشته ی روی کارت پستالیه که بهم داده چون ازش خیلی خوشم اومد
تو وبم برام نوشت
ایول بابا ( اون که چشاش ما رو کشته یکی دیگه ست )
مرسی ایندفعه حسابی ما رو شرمنده کردی
انشاالله از خجالتت در میام.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد